• اس ام اس عاشقانه 124


• اس ام اس عاشقانه 123


• اس ام اس عاشقانه 122


• اس ام اس عاشقانه 121


• اس ام اس عاشقانه 120


• اس ام اس عاشقانه 119


• اس ام اس عاشقانه 118


• اس ام اس عاشقانه 117


• اس ام اس عاشقانه 116


• اس ام اس عاشقانه 115


• اس ام اس عاشقانه 114


• اس ام اس عاشقانه 113


• اس ام اس عاشقانه 112


• اس ام اس عاشقانه 110


• اس ام اس عاشقانه 109


• اس ام اس عاشقانه 108


• اس ام اس عاشقانه 107


• اس ام اس عاشقانه 106


• اس ام اس عاشقانه 105


• اس ام اس عاشقانه 104

  احترام امامزاده با متولي است :

          احترام هر كسي بسته به اين است كه آبرو و

          حيثيت آن شخص توسط بستگان او رعايت شود .

آسمان و ريسمان بهم بافتن:

      دروغ و راست سر هم كردن ، حرفهاي بي تناسب و بي ربط گفتن.

با طناب پوسيده كسي به چاه رفتن:

      با حرف اين و آن و يا آدم دروغگويي خود را به خطر انداختن ، اعتماد بيجا به كسي كردن.

از روباه پرسيدند: شاهدت كيست؟ گفت دمم:

      به دروغگوياني مي گويند كه دروغگوي ديگري را به شهادت مي طلبد.

بازي بازي با ريش يا با هم بازي:

      از روي شوخي كسي را دست انداختن ، احترام كسي را پايين آوردن.

به زلف يار بر خوردن:

      زود از حرف كسي رنجيدن ، از كمترين شوخي كسي ناراحت شدن.

 

عاشق چشم و ابروی کسی نبودن:

مفت و مجانی برای کسی کار نکردن ، بی جهت برای کسی به آب و آتش نزدن.

عروس تعریفی آخرش شلخته از آب درامد

با آنهمه تعریفش جنس نامرغوبی از آب درآمد

گاو پیشانی سفید:

معروف و مشهور نزد همه، همه کس او را می شناسد.

گذر پوست به دباغخانه می افتد:

هر کسی سرانجام به نتیجه اعمال خود میرسد، بالاخره روزی بهم میرسیم.

گاهی به نعل و گاهی به میخ زدن :

ضمن صبحت و گفتگو کنایه زدن ، همانند : از این شاخ به آن شاخ پریدن

چاقو دسته خودش را نمي برد:

هيچ آدم عاقلي به خودش زيان نمي زند، خويشاوند به خودي آزار نميرساند.

چارديواري اختياري:

محترم بودن خانه و زندگي هركس، اختيار زندگي و محدوده خود را داشتن

چاه كن هميشه در ته چاه است:

هر بدي و ظلم به ديگران در پايان گريبانگير خود آدم ميشود. همانند: چه مكن بهركسي،اول خودت دوم كسي.

چشم و گوش بسته :

از هيچ جا و هيچ چيز باخبر نبودن، چيزي نياموخته و بي تجربه

چشم ودل سير است:

به هيچ چيز اعتنايي ندارد، اختيار نفس خود را دارد

رنگ به رنگ شدن:

از شدت شرمندگی رنگ به صورت آوردن- تغییر رنگ رخسار

روده بزرگه روده کوچیکه را خورد:

از شدت گرسنگی بیتاب شده - سروصدای شکم گرسنه درآمده

دچار درماندگی و سرگردانی بودن، همیشه از بخت خود شاکی بودن.

کاسه ای زیر نیم کاسه بودن:

سری در پشت پرده وجود داشتن، راز مهمی در کار بودن

کاری بکن بهر ثواب ، نه سیخ بسوزد نه کباب:

اگر واسطه کار خیری هستی انصاف و عدالت و حق را رعایت کن.

یکه خوردن و بسختی پریدن از خواب

چشمت را درویش کن:

نظر پاک باش و حرمت را نگهدار، شتر دیدی ندیدی

میان دعوا حلوا خیر نمی کنند:

منتظری در حین دعوا و زد و خورد حرف خوش و خوردنی نثار هم کنند، نتیجه دعوا خسارت و زیان است.

میان دعوا نرخ معین می کند:

مقصود خود را در موقعی نامناسب و غیر منتظره بیان داشتن

چشمت روز بد نبیند:

همان بهتر که نبودی و ندیدی که چقدر تاثرآور بود.

چشم کسی آب نخوردن:

تصور انجام کاری یا امری را مشکل دانستن، امید نداشتن

میان حرف کسی دویدن:

حرف کسی را بریدن، به میان حرف کسی حرف آوردن

میان زمین و آسمان ماندن:

سرگردان کار خود بودن ، سرگشته و حیران ماندن

چشم بسته غیب گفتن:

سخن گفتن از بدیهیات ، صبحت چیزی که شنونده قبلا از آن اطلاع  دارد.

کاری بکن بهر ثواب ، نه سیخ بسوزد نه کباب:

اگر واسطه کار خیری هستی انصاف و عدالت و حق را رعایت کن.

کار یکبار اتفاق می افتد:

در هر کاری باید شرط احتیاط و پیش بینی را فراموش نکرد.

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
مستر قلیون

آرشيو پيوندهاي روزانه